یکی از اشکال بسیار رایج رایج کودک آزاری است که در یک عبارت "هر نوع صدمه زدن به احساسات کودک" می باشد.
بسیاری از رفتارهای بزرگسالان و یا کودکان دیگر به طور مستقیم و غیرمستقیم به احساسات کودک صدمه می زند،
پس لازم است در این زمینه رفتارها و حرفهایی که به احساسات کودک صدمه می زند نیز به طور دقیق شناسایی شده و آموزش داده شود.
اگر والدین (یا مراقبان کودک)...
- مدام کودک را مقصر دانسته، تحقیر کرده یا سرزنش می کنند...
- نسبت به کودک بی توجه بوده و پیشنهاد کمک به مشکلات کودک را رد می کند...
- علناً عقاید، علایق و دیدگاههای کودک را رد می کنند...
- کودک را در درس و ورزش با دیگر هم سن و سالان او مقایسه می کنند و از او توقع دارند که بهترین باشد...
- از شکاف نسلها حرف می زنند و اعتقاد دارند که نسل خودشان ازنسل حاضر برتر بوده است...
- آرمانگرا هستند و ارزشهای اخلاقی خاصی دارند و توقع دارند که همان آرمانها و ارزشهای مورد نظر خودشان را به همان شکل به کودک خود نیز منتقل کنند...
- دین، اعتقاد یا ایده اولوژی خود را بهترین در دنیا می دانند و اینکه کودک آنها در آینده مسیر و باورهای دیگری را انتخاب کند برای آنها پذیرفتنی نیست...
- به تحصیل و پیشرفت کودک در ورزش و... بیشتر از تفریح و شادی او اهمیت دهند...
- خودشان از نظر شاخصه های روانی در وضعیت مطلوبی به سر نمی برند، افسردگی، استرس، پرخاشگری، کمبود اعتماد به نفس، ضعف در ارتباطات و... در آنها دیده می شود...
* به احتمال بسیار بیشتری کودک خود را مورد آزار احساسی قرار می دهند. (بیشتر موارد بالا خود به تنهایی کودک آزاری احساسی محسوب می شود)
__________________________________
یکی از اشکال بسیار رایج و شناخته نشده کودک آزاری احساسی وادار کردن مستقیم و غیرمستقیم کودک به موقعیتهایی ست که از نظر والدین موفقیت شناخته می شود اما کودک علاقه ای به آنها ندارد، از جمله پافشاری به انتخاب رشته مورد علاقه والدین در زمان انتخاب رشته در دبیرستان، یا اصرار به اینکه کودک به رشته ورزشی یا هنر مورد علاقه ما وارد شود.
__________________________________